سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 809892

  بازدید امروز : 328

  بازدید دیروز : 237

میاب دان بیر سس

 
اندیشیدن مانند با چشم دیدن نیست؛ زیرا گاه چشمها به صاحبانش دروغمی گویند، ولی خرد به آنکه از وی اندرز خواسته، نیرنگ نمی زند . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: ابوالفضل روزی طلب ::: چهارشنبه 93/10/3::: ساعت 8:14 عصر
خانه / آخرین اخبار / آیت ‏اللَّه “میرزا علی ‏اکبر مرندی”

آیت ‏اللَّه “میرزا علی ‏اکبر مرندی”

آیت ‏اللَّه علی اکبر مرندی در حدود سال 1314 ( 1275ق) در شهرستان مرند و در یک خاندان علمی به دنیا آمد. ایشان پس از طی تحصیلات مقدماتی در زادگاه خود و تبریز، راهی حوزه علمیه نجف شد و در مدت پانزده سال، از درس حضرات آیات عظام شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، میرزای نایینی، آقاضیاءالدین عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی بهره برد.

آیت‏اللَّه مرندی همچنین، به مدت ده سال، به همراه دوست و هم حجره خود، علامه سید محمد حسین طباطبایی در رشته سلوک و عرفان از حضور عرفای نامی عصر، همچون حضرات آیات سید حسین کوه کمره‏ای، سید صدرا بادکوبه‏ای و به ویژه میرزا علی قاضی تبریزی طباطبایی، شهد شیرین عرفان و سلوک را چشید و به مرحله والایی از سیر و سلوک الهی نائل شد. ایشان به احادیث، تفاسیر و مسائل فقهی و عرفانی احاطه و تسلط کامل داشت و بیش از پنجاه سال در شهرستان مرند اقامت ورزید.

در این سالیان، سیل مشتاقان و علاقه‏مندان و سالکان راه، برای کسب فیض و حل مشکلات روحی به مرند می‏رفتند و از محضر پرفیض او مستفیض می‏شدند.

این عالم ربانی از جمله افراد نادری است که علامه طباطبایی آنان را به عنوان ستارگان درخشان آسمان عرفان نام برده است. آیت‏اللَّه مرندی سرانجام پس از نزدیک به یکصد سال زندگی پر برکت در فروردین 1373 ش برابر با 1414 ق به لقاء اللَّه پیوست و به دیدار دوست شتافت.

معرفی بیشتر :

ولادت:1314ق.

محل ولادت: مرند        وفات: 1416ق.            محل دفن: مرند (امامزاده احمد بن موسی)            منبع : یاشیل وطن مرند

محل تحصیل: تبریز، نجف

اساتید: حضرات میرزا ابوالحسین انگجی، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمد حسین نائینی ، آقا ضیاء الدین عراقی و… استاد عرفان:آقا سید علی قاضی

ولادت: ایشان در سال 1314 هـ . ق. در خانواده‌ای بسیار متدین و متقی، در شهرستان مرند چشم به جهان گشود. پدرش، ملاعلی مقدس از علمای وارسته و برجسته آذربایجان بود و به صدق و صفا وعلم و تقوا، معروف بود و به خاطر تقدّس زیادی که در رعایت امور شرعی و حقوق مردم، حتی در مسائل بسیار جزئی داشت، به «مقدس» شهرت یافته بود. مردم با احترام و تجلیل به این بزرگوار می‌نگریستند و برای رفع مشکلات مادی و معنوی خود، به ایشان مراجعه می‌کردند و از او رهنمود می‌طلبیدند. وی حدود سال 1320 هـ . ق. رحلت کرد؛ ولی از خود یادگاری بس ارزنده به جا گذاشت که مورد نظر پروردگار قرار گرفت. این یادگار کسی جز حضرت آیت الله آقا میرزا علی اکبر مرندی نبود.[1]

تحصیلات آقا : میرزا علی اکبر مرندی آموزش‌های اولیه را در محضر پدرش سپری کرد، امّا دیری نپایید که از نعمت وجود ایشان محروم شد. او 6 ساله بود که خبر غرق شدن پدرش در خزینه حمام، قلبش را جریحه‌دار ساخت. او پس از رحلت پدر، دروس مرسوم آن عصر را نزد آقا شیخ محمد حسین رفیعیان و حاج شیخ باقر مجتهدی مرندی، به بهترین وجه آموخت و برای ادامه تحصیلات و طی مراحل عالی حوزوی، به حوزه علمیه تبریز عزیمت کرد و با جدّیت و پشتکار تمام و علاقه وصف ناپذیر، به کسب علم پرداخت و محضر علمای نامی آن عصر را درک کرد؛ از جمله آیت الله العظمی حاج میرزا ابوالحسن انگجی (متوفا: 1317 هـ . ق) که آیت الله مرندی عمده تحصیلاتشان در تبریز محضر ایشان بود.[2]

تشرف به عتبات عالیات:  آیت الله مرندی با سختی و مشکلات فراوان در تبریز به تحصیل ادامه می‌داد. وی مورد توجه خاصّ استادان آن جا قرار گرفته بود. با این که حوزه‌ علمیه تبریز در سطح بالای علمی و معنوی قرار داشته، ولی با این همه آوازه حوزه علمیه نجف هر طلبه مشتاق را به خود فرا می‌خواند و این آرزو با امکانات آن روز مشکل می‌نمود، به خصوص وضع مالی و معیشتی آیت الله مرندی این آرزو را امکان ناپذیر ساخته بود؛ امّا از آن جا که همه توفیقات از خداست، این توفیق بزرگ نصیب این بزرگوار شد وایشان به نجف اشرف مشرف شد میرزا علی اکبر مرندی و طباطبائی وی در این زمینه می‌فرماید: «من برای چند روز استراحت از تبریز به مرند آمده بودم، مسئول پست شهرمان که مرد متدینی بود به دیدنم آمد و صد قران به من داد و گفت: برو به کربلا برای من نایب الزیاره باش. خدمت استادم، آیت الله انگجی رسیدم و این مسأله را با ایشان در میان گذاشتم و ایشان نیز صلاح دیدند این پیشنهاد را بپذیرم. لذا آماده این سفر معنوی شدم.با دو مسافر دیگر درشکه‌ای کرایه کردیم و رهسپار کربلا شدیم. بعد از زیارت مرقد مطهر اباعبدالله به نجف اشرف مشرف شدم و بعد از اتمام زیارت، خداوند متعال به دلم انداخت که همان جا بمانم و من حدود شانزده سال آن جا اقامت گزیدم، یعنی از سال 1344 هـ . ق. (1304 شمسی) تا سال 1360 هـ . ق. (1319 شمسی) که در اولین روز ورودم با علامه طباطبایی و الهی طباطبائی آشنا شدم و با آنها هم حجره گشتم.»[3]

آیت الله مرندی در استفاده از درس‌های رسمی حوزه نیز جدّیت و پشتکار وصف ناپذیری داشت. استادان خارج فقه و اصول او در حوزه‌ علمیّه نجف عبارتند از: 1? آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی 2? آیت الله محمد حسینی نائینی 3? آیت الله شیخ علی ایروانی. 4? آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی. 5? علامه محمد حسین کمپانی. 6? علامه بادکوبه‌ای.[4]

وی در درس اخلاق آیت الله میرزا ابوالفضل زاهدی قمی نیز شرکت می‌کرد.[5]

در کنار آیت الله خویی (ره) : آیت الله مرندی با آیت الله خویی هم دوره بود. الفت و ارادت خاص بین آن دو زبانزد خاص وعام بود. مشهور است که آیت الله مرندی سبب آشنایی و ارتباط آیت الله خویی با آیت الله آقا میرزا علی قاضی بوده است. امام جمعه محترم شهرستان مراغه می‌گوید: من در این مورد، از خود آیت الله مرندی سؤال کردم. ایشان فرمود: من این ارتباط را بین آن دو بزرگوار برقرار ساختم.[6]

مراجعت به وطن:  آیت الله مرندی در سطح بسیار عالی به مراتب علمی و عرفانی دست یافته بود. او علاقه وافری به نجف داشت. خودش در این باره می‌گوید: «بعضی شبها در عالم رؤیا می‌دیدم که از نجف اشرف به زادگاه خود برگشته‌ام، ناگاه سراسیمه از خواب می‌پریدم و وقتی متوجه می‌شدم که این بیش از یک خواب و رؤیا نبوده است و من هم چنان در نجف هستم، سر به سجده شکر می‌گذاردم.» پس از مدتی، این خواب‌ها تعبیر شد و پزشکان تأکید کردند به خاطر کسالتی که ایشان داشت، باید از نجف اشرف بیرون برود. توصیه دوستان و استادان هم که نگران وضعیت جسمانی ایشان بودند، او را مصمم ساخت که به وطن بازگردد. بالاخره او علی رغم میل شدید به حضور در نجف، مجبور شد سال 1320 به آذربایجان برگردد. وی مدتی در حوزه علمیه تبریز به تدریس پرداخت، ولی وقتی دید شهرت و آوازه پیدا کرده است، آن جا را ترک کرد و در شهرستان مرند اقامت گزید.[7]

توطئه توده‌ای‌ها : در دورانی که آذربایجان به دست ارتش سرخ شوروی اشغال شده بود، و حزب توده و حزب دمکرات با تبلیغات گسترده به تخریب و تضعیف اعتقادات دینی مردم پرداخته بودند، آیت الله میرزا علی اکبر مرندی در مقابل آنها قد علم کرد و به افشاگری پرداخت. آنان وی را تحت تعقیب قرار دادند و در صدد کشتن او برآمدند، امّا خوشبختانه آیت الله مرندی توسط یکی از ارادتمندان خود، از موضوع مطلع شد و با اصرار آنها به تهران رفت و سرانجام بعد از شکست توده‌ای‌ها، به مرند بازگشت.[8]

یاور نهضت امام خمینی : آیت الله مرندی از سال 1342 همراه و همگام با نهضت امام خمینی ـ قدس سره ـ بود. او هنگام تبعید امام به ترکیه، طی اعلامیه‌ای از ایشان دفاع کرد. افرادی که در این راستا تلاش می‌کردند، همیشه مورد حمایت ایشان قرار می‌گرفتند. حجت الاسلام رحمتی می‌گوید: « … یکی از دوستان ما مرحوم حاج اسرافیل رزّاقی بود که آیت الله مرندی به شوخی به ایشان امّ الاخبار می‌گفتند و ایشان اطلاعات گسترده‌ای از اوضاع و احوال تحولات سیاسی داشت و به طور مرتب اخبار مهم سیاسی و اعلامیه‌های علما به خصوص حضرت امام راحل را خدمت آقا می‌رساند و ایشان نیز مورد علاقه و حمایت آقا بود.»[9]

با اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و پیروزی آن در 22 بهمن ماه 1357 آیت الله مرندی نقش اساسی در به صحنه کشاندن مردم و حمایت از تشکیل و تثبیت حکومت اسلامی داشت. پسر بزرگ ایشان می‌گوید: «در حرکت‌هایی که در شهر انجام می‌گرفت، مردم همین که می‌فهمیدند آقا اطلاعیه داده‌اند، جمعیت به طور گسترده از اطراف به مرند سرازیر می‌شدند و در تظاهرات شرکت می‌کردند.»[10]

آیت الله مرندی همواره از انقلاب اسلامی حمایت می‌کرد. متأسّفانه‌ اعلامیه‌های ایشان در حمایت از انقلاب اسلامی در دست نیست، تنها در دو اعلامیه، که در تاریخ 2/7/1342 صادر شده است و علمای بزرگی چون آیت الله حسن الحسینی انگجی، سید محمد بادکوبه‌ای و … آن را امضا کرده‌اند و یکی هم درباره مجلس شورای ملی و مجلس سنا است، که هر دو اعلامیه موجود است، امضای آیت الله مرندی نیز در اعلامیه‌ها وجود دارد. در اعلامیه اخیر طی تلگرافی به محضر مراجع تقلید آن روز (آیت الله میلانی، امام خمینی و آیت الله مرعشی نجفی) مراتب تنفر و انزجارخود را از اظهار و عدم صلاحیت مجلس شورای ملی و مجلس سنا و اشخاصی که به نام نمایندگی بر مردم تحمیل شده‌اند، را اکیداً اعلام داشته‌اند.[11]

وفات : «چند روز بعد از عید نوروز بود، در کنار آقا نشسته بودم، هیچ حال نداشتند. به من فرمود: جواد! من سه چهار روز میهمان شما هستم!» آقا ترسشان خیلی زیاد بود. ترس از خدا، همیشه در تفکر بودند؛ دائماً در حال ذکر بودند. اواخر عمرشان این دعا و ذکر جلوه بیشتری پیدا کرده بود. اکثراً ذکرشان کلمه طیبه «لا اله الا الله» بود. امّا این اواخر متوجه شدم که آهسته ذکرهایی می‌گویند. من شبانه روز در محضرشان بودم. دیدم آقا استغفار می‌کنند. یک روز دیدم آرام زمزمه می‌کند: «ظلمت نفسی فاغفرلی!» این حالات ادامه داشت تا این که در ساعت 3 بامداد روز سه شنبه نهم فروردین ماه 1373 (که همیشه در آن موقع برای نماز شب بر می‌خاست) روح بلندش از عالم ناسوت به عالم ملکوت برخاست و برای همیشه این عالم خاکی را ترک گفت و به لقاء الله رسید.[12]

 

میرزا علی اکبر مرندی و طباطبائی

[1] . عارف ناشناخته، صادق حسن زاده، ص 19 ـ 20?

 

[2] . عارف ناشناخته، ص 19 ـ 20?

 

[3] . همان.

 

[4] . همان، ص 31 ـ 32? [5] . همان.

 

[6] . همان، ص 38?

 

[7] . همان، ص 40 ـ 41?

 

[8] . همان، ص 41?

 

[9] . عارف ناشناخته، ص 42 ـ 43?

 

[10] . همان.

 

[11] . متن این دو اعلامیه در جلد سوم «اسناد انقلاب اسلامی»، صفحات 103 و 107 آمده است.

 

[12] . همان، ص 45? منبع: اندیشه قم و وب سایت هادیران

 

تعداد امتیازات: (0) Article Rating 


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


میاب دان بیر سس

ابوالفضل روزی طلب
اینجانب ابوالفضل روزی طلب در 13شهریور سال 1342 در روستای میاب از توابع شهرستان مرند متولد شده ام. از کودکی عاشق شعر و ادبیات و معارف دینی و قرآنی می باشم، امیدوارم به لطف الهی بتوانم خدمتی هر چند ناقابل به هموطنانم انجام داده باشم.
 

حضور و غیاب

 

اشتراک